آخرین آدمخوارها

اینها سخنان پل هافمن از کتاب او در مورد پرونده گیج کننده انسان شناس آمریکایی مایکل راکفلر است که در طی یک سفر اکتشافی در جنگل های پاپوآ غربی در سال 1961 ناپدید شد. تا ابد اما اینکه مواردی از این دست بارها در جزیره گینه نو رخ داده است یک واقعیت است. با وبلاگ گردشگری تشریفات پرواز همراه باشید.

سر شکارچیان پاپوآ غربی

از گذشته تا به امروز، جزیره دورافتاده گینه نو تاریخچه گوشتی طولانی در خوردن انسان از سوی انسان ها دارد. امروزه، پاپوای غربی هنوز حوزه ای از احتمالاً آخرین قبایل بازمانده در جهان است که درگیر آدم خواری هستند.

در واقع، پاپوآ اندونزی با افتخار سرزمین شکارچیان سر جنگجویان قبیله ای بدنام است و موارد نگران کننده زیادی از حمله، کشته شدن و خوردن غریبه ها توسط مردم بومی وجود دارد.

در حالی که برای ما  غربی ها  مفهوم آدمخواری کاملاً وحشتناک به نظر می رسد، برای مردم محلی همیشه یک هنجار فرهنگی بوده است، نه یک عمل از روی گرسنگی. آدم خواری آیینی باور قوی آن ها را نشان می دهد – آنیمیسم.

در قلمرو پاپوآی غربی (پاپوآ اندونزی) 5 قبیله شناخته شده وجود دارد که قرن هاست آدمخواری می کنند. برخی از آنها حتی امروز نیز به سنت خود پایبند هستند.

 

1. قبیله دانی “پرندگان مرده”

ارتفاعات مرکزی پاپوآی غربی محل زندگی مردم دانی است که مدتها منتظر کشف شدن بودند. آنها در به اصطلاح “هونای هونای” زندگی می کنند، کلبه های کوچک قارچی شکل که از کاهگل و نی ساخته شده اند و شکارچی هستند.

مردان بیشتر وقت خود را صرف تهیه سلاح های بدوی، شکار و درمان جراحات ناشی از آن می کنند، در حالی که زنان از جوانان مراقبت می کنند، سیب زمینی شیرین و تنباکو می کارند.

مانند بسیاری از گروه های قومی در گینه نو، قبیله دانی در دنیای خود پر از مناسک عجیب زندگی می کند. بخش بزرگی از مراسم تشییع جنازه قطع انگشت اعضای زن به ازای هر مرگ در یک خانواده و یا ذبح خوک های متعدد در جشن ها برای نشان دادن موفقیت جامعه است.

جشن‌های خوک و آیین‌های آشپزی بخش بزرگی از هر رویداد مهمی است که در آن چندین خوک با استفاده از یک تیر و کمان کشته می‌شوند، قسمت‌بندی می‌شوند، در یک برگ موز پیچیده می‌شوند و به طور سنتی در تنور خاکی همراه با سیب‌زمینی و کاساوا پخته می‌شوند.

جنگ در مقیاس کوچک بین روستاها جدایی ناپذیر از فرهنگ سنتی دانی است. تأکید در نبرد، توهین به دشمن و زخمی کردن یا کشتن قربانیان نمادین است، در مقابل تصرف سرزمین یا اموال یا غلبه بر دهکده دشمن

پس از آن، بقایای آنها برای یک جشن بزرگ نگهداری می شود، اسلحه ها با زیور آلات ساخته شده از بدن قربانی تزئین می شوند و غنائم مانند جمجمه، استخوان ها و موها در محترم ترین قسمت روستا به نمایش گذاشته می شود.

 

 

 

2. قبیله یالی “جنگجویان کوتوله”

به اشتراک گذاشتن قلمرو دره بالیم با مردم دانی، زیرگروه یالی کمتر بازدید شده، تنها در اوایل دهه 60 کشف شد، به دلیل قد کوتاهشان (به طور متوسط ​​150 سانتی متر) به عنوان “قبیله کوتوله” شناخته می شود.

دسترسی به این روستاها به نوعی محدود است، نه تنها به دلیل ارتفاع حدود 2500 متری آنها، بلکه به این دلیل که تنها راه رسیدن به این شهرک ها یک پیاده روی چند روزه از میان پوشش گیاهی انبوه و کوه های ناهموار و شیب دار جایاویجایا است.

مانند قبیله دنی، یالی‌ها برهنه راه می‌روند، مردان تنها از مهم‌ترین بخش محافظت می‌کنند آلت تناسلی خود را با استفاده از کدوی لوله‌ای به نام «کوتکا» و زنان برهنه‌پوش که فقط دامنی از علف و سایر طبیعی‌ها می‌پوشند.

مواد خوک ها را ثروتمند می دانند و فقط در مناسبت های خاص خورده می شوند. دیدن زنان بومی که حیوانات خروپف کننده را قبل از کشتن آنها و بخار پز کردن گوشت روی سنگهای داغ در آغوش می گیرند بسیار دیدنی است.

یالی ها همچنین شکارچیان بد شهرت و آدمخوارهای معروفی بودند که زمانی گوشت و مغز دشمنان خود را در حالی که هنوز گرم بودند می خوردند، استخوان ها را به خاک می کوبیدند و برای جلوگیری از بازگشت آنها به دره عمیق می انداختند.

این منطقه به قدری دورافتاده و غیرقابل دسترس است که حتی اقوام همسایه نیز به ندرت با یکدیگر در تماس بودند. این منجر به توسعه متفاوت هر زبان فردی شد، بنابراین اقلیت های این قلمرو اغلب حتی یکدیگر را درک نمی کنند.

 

 

 

3. قبیله اسمات «شکارچیان سر»

باتلاق جزر و مدی سواحل جنوبی پاپوآی غربی یکی از کم دسترسی ترین نقاط جهان است.

این منطقه متعلق به قبیله عصمت است که به دلیل کنده کاری های چوبی دیدنی خود معروف است، یکی از بهترین های جهان است، اما مهمتر از آن به دلیل افسانه ای بودن شکارچیان سر است.

یک بار، در زمان جنگ، آنها مغز دشمنان خود را با کرم‌های ساگو می‌خوردند که همگی روی جمجمه نصف شده سرو می‌شدند. سپس آن را تمیز کرده و به عنوان بالش برای برانگیختن احترام و ترس از آن استفاده کردند.

آنها نه برای غذا می کشتند و نه حتی جمجمه را به عنوان یک غنائم، بلکه جمجمه را به عنوان یک شی مقدس می پرستیدند و اعتقاد بر این بود که این جمجمه دارای قدرت های ویژه ای است.

بعد از اینکه جمجمه از قسمت های نرم جدا شد، به عنوان مثال. مغز، چشم ها و پوست، سوراخ های بینی برای جلوگیری از ورود ارواح شیطانی به خانه بسته شد و جمجمه های تزئین شده به نمایش گذاشته شد.

رزمندگان عصمت و فرزندانشان نام دشمنانی را که کشته بودند، می‌کردند.

 

 

 

4. قبیله کورووی “مردم درختی”

کورووای ها همسایگان عصمت هستند و قلمرو داخلی یانیروما، نزدیک رودخانه های سنگا و دیرام را اشغال می کنند. این قبایل در خانه‌های درختی که تا ارتفاع 30 تا 50 متری از سطح زمین ساخته شده‌اند، در جنگل‌های بارانی جنگل‌های عمیق جنوب زندگی می‌کنند.

این قوم یکی از منزوی‌ترین گروه‌ها است و اعتقاد بر این است که هنوز هم به انجام آیین‌های مربوط به آدم‌خواری ادامه می‌دهد. دسترسی دشوار به مبلغان در دوره استعمار هلند اجازه نمی داد به این مناطق بیایند تا بتوانند مردم کورووی را متمدن کنند. آن تعداد اندکی که خود را به روستاهای دورافتاده رساندند خورده یا رانده شدند.

Korowai ها یک زیرگروه کاملاً جذاب هستند و اغلب به آنها “بدوی های جنگل” می گویند زیرا دائماً از مکانی به مکان دیگر برای یافتن غذا و شکار کروکودیل ها حرکت می کنند.

آنها خانه های درختی خود را به طور منظم می سازند و جابه جا می کنند که مطالعه آنها را برای دانشمندان بسیار سخت می کند. مردان به جز مختصری که آلت تناسلی آنها را می پوشاند لباس نمی پوشند.

زنان فقط از یک دامن ساده که از برگ های ساگو ساخته شده است استفاده می کنند.

 

 

 

5. قبیله کومبای “آندو-کانیبال ها”

قبیله کومبای یکی دیگر از جوامع درختی است که خانه های خود را در بالای تاج پوشش می سازد، آنها به صورت قبیله ای در کنار رودخانه بوزا زندگی می کنند.

نزدیکترین خویشاوندان کوروویی، پیشینه فرهنگی بسیار مشابهی دارند. مردان به جای کدو از سر نوک شاخدار استفاده می کنند و از منقار پرنده به عنوان محافظ برای اندام تناسلی خود استفاده می کنند. زنان به طور سنتی مسئول ساختن ساگو هستند نشاسته ای که از درخت نخل ساگو به دست می آید.

خوک ها به عنوان یک ارز استفاده می شوند و حیوانات مقدسی هستند که فقط در یک مناسبت خاص قربانی می شوند و در اجاق های سنتی خاکی پخته می شوند.

مردم کومبای هنوز به اعتقادات باستانی آنیمیستی خود پایبند هستند، ساختارهای رهبری مبتنی بر کیفیت مردان قوی است و این باید با مهارت های شکار آنها ثابت شودکامبای ها دشمنان خود را به خاطر اعضای بدن و خونشان که خورده می شد و بدن ها پر از برگ و علف بود می کشتند.

کامبای ها با اندو خواری مرتبط هستند یک آدمخواری آیینی در همان جامعه، اعضای خانواده در باور به دست آوردن برخی از صفات معشوق اعضای داخلی بدن خود را می کشتند و می خوردند و خون خویشاوندان خود را می نوشیدند.

توتمیسم، جادوی سیاه، جادوگری و جادوگری بخش مهمی از میراث فرهنگی آنهاست.